حیدر صفدر

هر شیعه ایی ز نور رخ حیدر است و بس

این دل همیشه بر در او نوکر است و بس

در درس عشق ، روز نخست و شروع درس

گفتم به این دلم که علی دلبر است و بس

حیدر امیر قلب و دل یاس مصطفی

زهرا برای شاه جهان همسر است و بس

هر شیعه زیر سایه ی لطف ابوتراب

این سایه زیر چادر این مادر است و بس

حب المتین که راه نجات دو عالم است

از تار و پود گوشه ی این معجر است و بس

گر چه حسن ، حسین و ابالفضل بوده اند

اما انیس قلب پدر دختر است و بس

هر کس رسد به منزلت یوسف نبی

تازه غباری از قدم قنبر است و بس

فرمانده ی تمام قوای دو عالم است

سرلشگر سپاه خدا صفدر است و بس

 هر کس که شد محب شما مرتضی علی

کارش همیشه با می و با ساغر است وبس

وصف علی و درک مقام ابو تراب

در انحصار خالق و پیغمبر است و بس


منم غلام علی

علی امام من است و منم غلام علی

شراب ناب خدا می چکد ز جام علی

تمام جنت اعلا و هر چه در او هست

تمام آن شده یک جا ققط به نام علی

زمین به لرزه در آمد ،و موج دریا شد

در آن زمان که زمین خورده یک دو گام علی

صدای ناز و قشنگش به نا کسان نرسد

حق بده که نگویند پاسخ سلام علی

علی مع الحق و حق ز حیدر کرار

و غیر او نا حق ، و حق تمام علی

به جان هر چه جوانمرد هست نمی دانم

خدای من چه بگویم من از مرام علی

دلم کبوتر مشهد گهی کبوتر توست

دلم ز بام علی می پرد به بام علی

پری زدم به هوایش ولی نمی دانم

چگونه شد که شدم من اسیر دام علی

غیر تو کسی مولا نیست

جو دل من از عشق تو طوفانی ست

خورشید دلم به اذن تو نورانی ست

اخبار هواشناسی دل می گفت

این دل ز غم تو تا ابد بارانی ست

از عشق تو دریای دلم مواج است

اعلام شده که وضع من بحرانی ست

تا نام تو گفته ام دلم زلزله شد

عمریست که حاصل دلم ویرانی ست

آتش زده بر کل وجودم عشقت

آقا به خدا که آتش سوزانی ست

محکوم به حبس ابدم ،این دل من

در بند دو ابروی شما زندانی ست

تا کور شود هر آنکه نتواند دید

گویم که به غیر تو کسی مولا نیست

یا علی

بوی بهشت از بوی اوست

راه جنون گیسوی اوست

هر که شده عبد خدا

سرمست از یاهوی اوست

مولود کعبه حیدر است

پس قبله ی من سوی اوست

او ضامن هر شیعه ایی ست

هر شیعه ایی آهوی اوست

آن یوسف مصرییتان

اندر خم یک موی اوست

لا سیف الا ذولفقار

این ذولفقار ابروی اوست

عباس اگر شد ماه ما

او قطعه ایی از روی اوست

او درب خیبر میکند

این کار یک بازوی اوست

گر حوض کوثر فاطمه ست

سر چشمه ی آن جوی اوست

در بازی عشق و جنون

میدان دل و عقل گوی اوست

از خانقاه تا میکده

هر جا که باشی کوی اوست


قسیم الجنت و النار حیدر

نوای ســــــینه ی غـــــم بار حیدر

به ملــک عاشــــقی سردار حیدر

تمام ســرنوشت خلق با توســت

قســـیم الجنــــت والنـــــار حیــدر

تمــــام زندگی را وقـــــف حق کرد

برای عالمــــی غـــم خـــوار حیدر

هر  عاشــق یک گل بی خار باشد

گلســــــتان گــــل بی خار حیـــــدر

تمام صوت خم ها یک صدا هوست

تپــــــش های دل خمـــــار حیـــــدر

تویــــی فریاد رس بر مستـــــغیثین

تویــــی بر مستـــمندان یار ، حیدر

تو عشــــق مالــک و عــمار ، ابوذر

تو عشـــق میثــــم طـــــمار حـیدر

بخواند شـــیعه از عشـــق و ولایت

بگویـــد روی نـــــی بر دار  حیـــــدر

میان اوصــــیا یکتاســـــت حیـــــدر

میان دلبـــــــران دلــــــــدار حیــــدر

میان جمــــــع خوبـــــان بهشـــتی

پســــــندیده ترین گفتــــار ، حیـدر

به وقت پاشدن زهــــــــرای اطـــهر

بگوید یا علــــی ،کــــرار ،حیــــــدر

بگوید رمــــز هســـــتی را خـدایت

بگوید یکـــــصد و ده بـــــار حیــــدر


 

 

حیدر امیر المومنین

هر که نامش را خلیفه می نهند مولا نیست

هر کسی که شیر حق و صاحب عقبا نیست

امیرالمومنین باشد یکی آن هم علی ست

جز علی بو تـــراب و حیــــــدر و آقا نیست

دست روی دست بسیار است ولی دست خدا

گر علی باشد یدی از دست حق بالا نیست

هر که با حیدر نباشد مطمئنا کافر است

نطفه اش نا پاک است و جزء ما نیست

پهلوانان جـــــــهان مغلوب تیغ حیدراند

پیر بوزینه حریـــــــــف حیدر اعلا نیست

عرشیان لعنتش کنند آن که بنای فتنه کرد

غاصب حق علی جز قاتل زهرا نیست

من برای وصف بغض خود اشاره میکنم

او اگر بود سه نقطه حیف که او اینجا نیست

آیه های حق را بعد از نبی منکر شدند

این غم و غصه نمی هم از غم دریا نیست

از غدیر خم دگر چیزی نگویم فعلا

شیعیان ،گفته هایم نقل این حرف ها نیست

قاتلین فاطـــمه ، حاکمـــــین مســـلــمین

غصه از این بیـشتر در عالم و دنیا نیــست

من چه گویم از ولایــــت از غم قلـــب علی

حرف های شیعیانش که یکی دوتا نیـست

ختم مطلب حق علی ،حیدر امیر المومنین

جز یل زهرا و بابای حسین مولا نیســــــت